- ندوات تلفزيونية
- /
- شبکه ماهواره ای سوریه
مقدمه:
﴿ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ * يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ ﴾
﴿ كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اينان همان رستگارانند * پروردگارشان آنان را از جانب خود به رحمت و خشنودى و باغهايى [در بهشت] كه در آنها نعمتهايى پايدار دارند مژده مىدهد.﴾
طلــــع البدر علينـــــا من ثنيــات الـــــــوداع
وجــب الشـكر علينا ما دعـــــــــــــــــا لله داع
أيها المبعوث فينـــــــا جئت بالأمر المطــاع
جئت شرفت المدينـة مـرحباً يا خيـــــر داع
ماه بر ما تابیدن یافت از گردنههای بلند نور بافت
سپاس بر ذمهی ما واجب تا که داعی نباشد غائب
ای برانگیخته در میان ما دستوری آوردی مأموریم ما
آمدی و شهر را مبارک کردی ای بهترین داعی خوش آمدی
***
هجرت مبارک پیامبر اتفاقی بود که مسیر تاریخ را عوض کرد. یک رهگذر جهانی و موضع قطعی تاریخ این امت بود. تمام دستاوردها و پیروزها و موفقیتها بر اساس همین رهگذر و به آن باز میگردد. مرحلهی انتقال از زمین گمراهی و تیرگیها به سرزمینی که نور اسلام به آن تابیده و ارزشهای حق، برابری و برادری را آورده است. رویدادی بزرگ که نتایج صبر و ثبات اصل را تایید کرد. حد فاصل میان باطل و سرکشی و میان حق و برابری و صلح و بخشش بود.
هجرت مبارک پیامبر وقتی با یاران مهاجر خود سرزمین، مال و خانواده را در راه دفاع از دین جدید با ایمان و عزم راسخ ترک کردند، یک فداکاری بزرگ بود.
پس هجرت قیام دولت عربی اسلامی بر اساس اصول تمدنی محکم و صلح آمیز بود که به زندگی عربی چهرهی تازهای بخشید که همه چیز را نورانی ساخت.
برادران و خواهران، در ارتباط با مفاهیم، نکتهها و پندهایی که این مناسبت بزرگ در بر دارد باب گفتوگویی را با دو مهمان بزرگوارمان جناب دکتر محمد راتب نابلسی استاد دانشکدهی علوم تربیتی دانشگاه دمشق و جناب دکتر زیاد الدین ایوبی مدیر اداره کل فتوا و تدریس علوم دینی در وزارت اوقاف باز میکنیم. خوش آمدید. سال جدید شما مبارک.
همانطور که در مقدمهی گفتوگوی هجرت مبارک پیامبر درس تاریخی بزرگی ارائه شد و بسیاری از فضایل و ارزشها را از آن یاد گرفتیم، قطعا هجرت عنوان تمدن عربی اسلامی است که تمام ارزشهای انسانی شریف را در بر دارد و نیز آغاز تاریخ امت عربی اسلامی است که نور آن سراسر زمین را فرا گرفته است. پیش از آغاز گفتوگو پیرامون نکتهها و دروس این هجرت مبارک نبوی ناگزیر باید به یک نگاه گذرا دربارهی احوال اعراب و مسلمانان پیش از هجرت از زبان دکتر زیاد گوش فرا دهیم.
نگاهی گذرا به اوضاع عربها و مسلمانان پیش از هجرت پیامبر:
دكتر زياد:به نام خداوند بخشنده مهربان. خداوند جهانیان را سپاس. درود و سلام بر سرورمان محمد راستین وعدهی امانت دار و بر تمام خاندان و یارانش.
پیش از هجرت به مدینه منوره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برانگیخته شد و از زمان بعثت دعوت میفرمود و برای برپایی جامعهی اسلامی و جدید مقدمه چینی مینمود. بدون شک پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم سختیهای بسیاری برداشت کرد و بسیاری از خویشان و غیر خویشان از ایشان روی برگرداندند. گروهی ایمان آوردند و گروهی کفر ورزیدند. مؤمنان اندک بودند. کافران به رسالت او بسیار بودند. مورخان دوران مکهی پیامبر را به دو قسمت تقسیم کردهاند: دعوت پنهانی و دعوت آشکار. برخی از مورخان و مفسران فاصل میان این دو بخش را این آیه دانسته اند:
﴿ فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴾
﴿ پس آنچه را بدان مأمورى آشكار كن و از مشركان روى برتاب.﴾
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دعوت خودش را پیش از بیعت عقبهی اول و دوم بر مردم عرضه نمود.. و در برخی از روایات گفته شده سه ملاقات در عقبهی اول و دوم و سوم بوده است. پیامبر با نزدیکان، عموها، خویشان خویش ملاقات نمود. با وجود این باید پایداری مینمود. باید یا واقعیت آن زمان میزیست و. کار به شکنجهی یارانش کشید. نباید فراموش کنیم کارهایی که مشرکان با خانوادهی یاسر؛ عمار، یاسر، و مادرش سمیه کردند و فراموش نکنیم کارهایی که مشرکان با بلال حبشی و مسلمانان ناتوان انجام دادند.
وقتی اهل مکه زمام همه چیز را از دست دادند تصمیم به تحریم پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گرفتند. آن تحریم که تقریبا سه سال در شعب ابی طالب طول کشید و بسیار شدید بود. نه غذا و نه آب و نه خرید و فروش و نه ازدواج و هیچ چیزی با آنان انجام نمیشد. آنان فقط میخواستند ایشان را در این مکان بکشند. پیامبر مقاومت کرد. وقتی این محاصره تمام شد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم تصمیم گرفت به نزد اهل طائف برود و بنی ثقیف را دعوت دهد. شاید از میان بنی ثقیف و اهالی طائف کسی اسلام آورد و دعوت را لبیک گوید. اما طائف متأسفانه به بدترین شکل دست رد بر سینهاش زد. همه دعایی را که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هنگام ناامید شدن خواند به یاد داریم: «پروردگارا مرا به چه کسی میسپاری؟ به بیگانهای که بر من حمله میکند و یا به خویشی که اختیار مرا به او سپردهای؟- تا پایان دعا – اگر ترس از خشم تو نبود هیچ اهمیتی نمیدادم.»
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به مکه باز گشت. مکه تعصبی تر شده بود. کینهی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را بیشتر به دل داشتند. پیامبر به مکه بازگشت و دید که کار در مکه بی فایده است و درها همه بسته شده است. دعوت را بر قبایل کنده، بنی حنیفه، قبیلهی مشهور بنی کلب و مجموعهای از قبایل دیگر عرضه نمود. ایشان صلی الله علیه وآله وسلم موسم حج و بازارهایی چون عکاظ را انتخاب نمود. در موسم حج با مردم ملاقات مینمود تا آنان را دعوت دهد. تصور کنید پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با مردم ملاقات میکرد و آنان را دعوت میداد اما عمویش ابولهب از پشت سرش میرسید و میگفت حرف او را باور نکنید او دروغ میگوید.
گوینده
بسیار خوب، دکتر این خلاصهای گذرا از رنجها و دردهایی بود که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پیش از هجرت به شهر یثرب و پیش از پایه گذاری دولت عربی اسلامی به معنای کامل کلمه برداشت کرده بود. یک پرسش در اینجا مطرح میشود. بسیاری از مورخان میپرسند که چرا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم که رحمة للعالمین بود و خداوند او را برای هدایت انسانها فرستاده بود چرا زمینه را برایش فراهم ننمود و راه دعوتش را هموار نساخت؟ چرا تمام قدرتهای شر و بدی جمع شدند تا این دعوت را ناکام کنند؟ در اینجا دکتر نابلسی بفرمایید حکمت این مقابلهای که پیامبر و یارانش در آغاز دعوت به دین جدید با آن مواجه شدند، چه بود؟
حکمت رویدادهایی که پیامبر و یارانش در ابتدای دعوت با آن مواجه شدند:
دکتر راتب:به نام خداوند بخشندهی مهربان. خداوند جهانیان را سپاس. درود و سلام بر سرورمان محمد راستین وعدهی امانت دار و بر تمام خاندان و یارانش.
همه میدانیم که سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم سخنان و کارها و تصمیمات او است. اگر در کارها – و هجرت ایشان به عنوان یک کار- دقت کنیم و اگر کتاب و سنتی نداشته باشیم سیره و کارهای پیامبر خودش به تنهایی برنامهی کاملی برای این انسان خواهد بود. زیرا هستی خود یک قرآن خاموش است. قرآن خود هستی گویایی است. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قرآن زنده است. از بانو عائشه رضی الله عنها دربارهی اخلاق پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پرسیدند و ایشان پاسخ داد:
((سَعْدِ بْنِ هِشَامٍ قَالَ: سَأَلْتُ عَائِشَةَ فَقُلْتُ: أَخْبِرِينِي عَنْ خُلُقِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟ فَقَالَتْ: كَانَ خُلُقُهُ الْقُرْآنَ))
((سعد بن هشام گفت: از عائشه پرسیدم و گفتم: از اخلاق رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم برایم بگو. ایشان گفت: اخلاق او قرآن بود.))
بنابراین ما در مقابل یک الگوی زندهی والا هستیم. مسلمانان امروز به یک مسلمان زنده نیازمنداند نه به اسلامی که آن را در کتابها میخوانیم و در سخنرانیها میشنویم. مسلمانان به اسلام زنده نیازمندند. نکتهی دقیق این است که شناخت سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و به خصوص کارهای او بر تمام مسلمانان فرض عین است چرا؟ زیرا خداوند متعال میفرماید:
﴿ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ﴾
﴿ قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست.﴾
﴿ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ﴾
﴿ قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست.﴾
﴿ وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ﴾
﴿ و از سر هوس سخن نمىگويد *اين سخن به جز وحيى كه وحى مىشود نيست.﴾
گوینده:
ما در این گفتوگو بخشهایی از سیرهی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به خصوص هنگام هجرت مبارکش به مدینهی منوره را بیان مینماییم. هجرتی که با آن مسیر دعوت را با دین جدید یعنی دین اسلام ادامه داد تا آن را با عبور از تمام قبایل عرب و از آنجا به کشورهای همسایه گسترش دهد تا آنکه به مرحلهی فتح اسلامی برسد. دکتر زیاد به مرحلهی زمان بندی هجرت به شهر یثرب رسیدیم. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دستور یافت تا هجرت کند و او و یارانش پس از دو بیعت عقبهی اول و دوم به مدینهی منوره رفتند. این جا رویدادهای بزرگ رخ داد که از جنبهی تاریخی نکات و مفاهیم زیبایی در برداشتنند. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم چگونه هجرت مبارک را به انجام رسانید و درسهایی که از آن شب برداشت میشود چیست؟
نکتههای هجرت پیامبر:
دکتر زیاد:می توان گفت که خداوند متعال بر همه چیز قادر بود و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میتوانست بدون هیچ مقدمه چینی مهاجرت نماید و مانند اسراء و معراج بیرون رود و به مدینهی منوره برسد اما پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم راههای مختلف را در پیش گرفت و از اسبابی استفاده کرد که هر کس استفاده میکند. چه پیامبر باشد و چه انسان عادی و چه توانا و چه ناتوان. کار به جایی که کشید که قریش ناکام ماندند و در دارالندوه گرد آمدند و تصمیم گرفتند کاری بکنند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را نابود کنند و فهمیده بودند گروهی از مسلمانان به سرزمین یثرب رفتهاند و دانسته بودند که رسیدن آنان به یثرب پایهای بزرگ برای بنای اسلام خواهد بود و نباید پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به این اصل دست یابد و قرآن این موضوع را بیان میفرماید:
﴿ وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ﴾
﴿ و [ياد كن] هنگامى را كه كافران دربارهی تو نيرنگ میکردند تا تو را به بند كشند يا بكشند يا [از مكه] اخراج كنند و نيرنگ مىزدند و خدا تدبير میکرد و خدا بهترين تدبيركنندگان است.﴾
﴿ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ﴾
﴿ و [دشمنان] مكر ورزيدند و خدا [در پاسخشان] مكر در ميان آورد و خداوند بهترين مكرانگيزان است.﴾
﴿ وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُون ﴾
﴿ و [ما] فراروى آنها سدى و پشت سرشان سدى نهاده و پردهاى بر [چشمان] آنان فرو گستردهايم در نتيجه نمىتوانند ببينند.﴾
در غار ثور، مشرکان به غار رسیدند و گیج شدند که آیا وارد این غار شدهاند در جالی که غار عمیق نیست و یا به غار نرفتهاند. ایستادند و با هم گفتوگو میکردند. ابوبکر که آنان را دید به پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گفت: ای رسول خدا، اگر یکی از آنان به زیر پای خود نگاه کند ما را خواهد دید و پاسخ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم این گونه بود که فرمود: غمگین نباش خداوند با ما است. این اعتماد و توکل او بر خدا است.
گوینده:
دکتر زیاد روی همین نکته توقف میکنیم که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با دوستش ابوبکر رفتند و در غار ثور پنهان گشتند تا قریش آنان را نبینند. در اینجا از خلل این خوانش پی میبریم که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با هجرت به عنوان یک انسان متوکل بر خداوند رفتار کرده و تمام اسباب را به کار گرفته است – هدایت، موفقیت، رستگاری و حمایت- توکل مطلق به خداوند نفرموده است که در کنارش اسباب موفقیت را نادیده بگیرد. در این جا یک درس بزرگ باید هر انسان مسلمانی آن را فرا گیرد و در تمام امور دینی و دنیوی زندگیاش بر استفاده از اسباب اعتماد کند، زیرا خداوند تمام دنیا را بر اساس اسباب استوار ساخته است. دکتر محمد راتب نابلسی نکاتی از هجرت که اکنون امت عریی اسلامی در درگیری با دشمنان به آن نیازمندند. آیا امکان دارد برخی از نکات را برایمان بیان کنید تا راهنمای ما باشد؟
نکتههای قابل استفاده از هجرت مبارک پیامبر:
دکتر راتب:حقیقت این است که امت عربی اسلامی ما به هیچ درسی به اندازهی این درس بلیغ نیاز ندارند که اسباب را باید چنان به کار گرفت که گویی همه چیز است و به خداوند به گونهای توکل کند که گویی اسباب هیچ سودی ندارد. پس یاری در قرآن کریم به دو چیز نیاز دارد. یکی به کار گرفتن اسباب که خداوند میفرماید:
﴿ وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ ﴾
﴿ و هر چه در توان داريد از نيرو بسيج كنيد﴾
﴿ وَكَانَ حَقّاً عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ ﴾
﴿ و يارى كردن مؤمنان بر ما فرض است﴾
نکته اینجا است که هرکس باید اسباب را به عنوان همه چیز در اختیار بگیرد و به خداوند توکل کند گویا اسباب بیتاثیر است. مانند اینکه در سمت راست یک راه یک درهی عمیق باشد و در سمت چپش هم یک درهی عمیق باشد. کسی که اسباب را بگیرد و مانند غرب به آن اعتماد کند در درهی شرک میافتد و کسی که اسباب را نگیرد و بر خداوند توکل کند مانند شرق در درهی معصیت و نافرمانی میافتد. بهترین حالت این است که اسباب را بگیرد و یقین کامل من این است که خداوند توفیق دهنده است؛ زیرا اسباب گرفتن عبارتاست از رعایت ادب با خدا، چراکه گرفتن اسباب رعایت ادب با اسباب گزار و فرمانبری او است. نکته این که ما بسیار به او نیازمندیم. در حدیث آمده است که:
(( إِن الله يَلُومُ على العَجْز ))
((خداوند ناتوانی را ملامت میکند))
(( ولكن عليكَ بِالْكَيْسِ، فإِذا غَلَبَك أَمر، فقل حَسبيَ الله ونعم الوكيل ))
((ولی احتیاط کن و هرگاه چيزي بر تو غلبه كرد و از عهدهاش برنيامدی، بگو: خدا مرا کافی است و او بهترین وکیل است.))
((عَنْ عَوْفِ بْنِ مَالِكٍ أَنَّهُ حَدَّثَهُمْ أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَضَى بَيْنَ رَجُلَيْنِ فَقَالَ الْمَقْضِيُّ عَلَيْهِ لَمَّا أَدْبَرَ حَسْبِيَ اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ اللَّهَ يَلُومُ عَلَى الْعَجْزِ وَلَكِنْ عَلَيْكَ بِالْكَيْسِ فَإِذَا غَلَبَكَ أَمْرٌ فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ)
((از عوف بن مالک روایت است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم میان دو نفر قضاوت مینمود. فرد محکوم وقتی بازگشت گفت حسبی الله و نعم الوکیل پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: خداوند بر ناتوانی ملامت میکند ولی احتیاط كن. هرگاه چيزي بر تو غلبه كرد و از عهدهاش برنيامدی، بگو: خدا مرا کافی است و او بهترین وکیل است.))
گوینده:
حقیقت این است که پندها و نکتهها فراوان است اما ما اکنون در حال بررسی رویداد بزرگ هجرت مبارک نبوی هستیم و ناگزیر باید به ورود پیامبر با دوستش ابوبکر صدیق به مدینهی منوره و استقبال ساکنان آن همراه با خوشحالی و تهلیل و تکبیر از ورود پیامبر بپردازیم. اینجا پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم جامعهای را دید که از او استقبال گرمی و شادمانهای کردند و وجود خود را در مدینه منوره به عنوان آغاز یک موجودیت رسمی برای عربهای مسلمان که دولت اسلامی را پایه گذاری کردند، قرار داد.
دکتر زیاد گامهای نخست و اولین اقداماتی که پیامبر اکرم هنگام ورود به مدینه منوره به آن پرداخت، چه بود؟ دلایل اخلاقی و دینی این اقدامات بزرگوارانه چیست؟
اولین گامهایی که پیامبر پس از ورود به مدینهی منوره برداشت:
دکتر زیاد:در اکثر روایات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در چاشتگاه روز دوازدهم ماه ربیع الاول به مدینه رسید و مردم برای استقبال از ایشان بیرون آمدند. چنان که در مقدمه گفتید حتی زنان نیز بیرون آمدند و آواز میخواندند و در آن زمان این قصیدهی زیبایی که بر سر زبانها است سروده شد: طلع البدر علینا من ثنیات الوداع... اما باز میگردم به کلام استادمان دکتر نابلسی که گفتند پیامبر اسباب را به کار گرفتند. مردم یثرب همین طوری بیرون نرفتند. پیش از آن پیامبر داعیان را فرستاد. مصعب بن عمیر و ابن مکتوم و مردانی را فرستاد که پیش از خانهها، دلها و پیش از زمینها عقلها را فتح میکردند. بنابراین یثرب آمادهی استقبال پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بود. جزئیات حقیقت ماجراهای هجرت را – اگر تعبیرم درست باشد - از نظر جغرافی یا تاریخی، بیان نمیکنم و تنها به گفتن این جمله بسنده میکنم که از ایشان استقبال شد. وقتی استقبال نمودند قبیلههای اوس وخزرج عرب برخاستند و از ایشان خواستند نزد آنان برود یا در خانهها و یا خیمههایشان ساکن شود. ایشان سوار بر شتر خود بود و فرمود: رهایش کنید او مامور است. در کنار خانهی ابوایوب انصاری پیاده شد. در این خانه ماند تا اولین مسجد اسلام به نام مسجد قبا را ساخت. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در این مسجد نشیمن یافت و دستور به ساخت مسجد شریف نبوی داد که پیکر مطهرشان امروز در آن دفن است. اولین کاری که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پیش از آمدن به یثرب یا مدینهی منوره یا طیبه که نامهای دیگری نیز دارد، انجام داد این بود که نخست: میان مهاجران برادری ایجاد کرد. این نکته را شاید برخی از مردم ندانند. ابتدا میان مهاجران برادری ایجاد نمود. میان ناتوان و توانمند، آزاد و برده، خویش و ناخویش، ثروتمند و فقیر برادری ایجاد فرمود. وقتی وارد مدینه منوره شد میان انصار و مهاجرین برادری ایجاد نمود. این مسأله بسیار مهم است، به حدی که حتی انصار اموال و خانههایشان را با مهاجران تقسیم نمودند. بنابراین این برادری ادامه یافت تا این که آیات میراث نازل شد، یعنی افراد از کسانی که رسول الله آنان را با هم برادر نموده بود، ارث میبردند و تا زمان نزول آیات ارث فرزندان این افراد نیز از آنان ارث میبردند.
سپس پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به امر مهمی پرداخت و آن اینکه جامعهی جدید که متشکل از انصار و مهاجرین بود مسلمان بودند ولی اهالی یثرب هنوز عدهای بودند که ایمان نیاورده بودند. در یثرب یهودیانی وجود داشتند. اما یهودیان یثرب در اصل یثربی نبودند بلکه پناهندگانی بودند که در زمان جنگ روم و یهود به یثرب آمده بودند. یهودیان گریختند و در منطقهی مدینه ساکن شدند. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دست به کشتن آنان یا جنگیدن با آنان نزد، بلکه بنا به دلایلی به آنان حق شهروندی عطا نمود: نخست: آنان پناهنده بودند. دوم: آنان نگفتند که صاحبان این سرزمین هستند. سوم: آنان صاحب املاک شده بودند. چهارم: با اوس و خزرج ارتباط داشتند. ایشان پیمان نامهای ایجاد نمود که اگر بندهای این پیمان نامه را بخوانیم خواهیم دید یکی از بهترین مواد قوانین بین المللی در جهت تنظیم روابط انسانی با وجود اختلاف رنگ و جنس و نژاد و باورها را داراست. شاید کسی بگوید: چرا بعدها پیامبر یهودیان را طرد نمود؟ این چیزی است که ما آن را عهدشکنی یهود مینامیم. آنان پایبند پیمان نامهها نبودند.
سپس مسجد ساخت و مسجدی که پیامبر در آن ساکن بود بسیار ساده بود. همین مسجد تمام دنیا را گرد میآورد. مسجد برای زندگی، عبادت، اطاعت، ذکر، صدقات، موعظه، درس، صدور فرامین و برپا کردن پرچمها بود. شاید کسی بگوید: برادر نماز در همه جا جایز بوده است چرا باید پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مسجد بسازد؟ میگویم: درست است که زمین مسجد پیامبر بوده است اما میخواسته بنایی برپا کند که همهی دنیا را در آن گرد آورد و مسلمانان امروز وقتی به بیت المقدس میروند و وقتی به بیت المقدس اشغال شده نگاه میکنند تنها به عنوان یک بنا یا اثر تاریخی به آن نمینگرند بلکه آنان با دیدی به آن نگاه میکنند که آن بنا نمود تاریخ، وحدت، باورها و سیرهی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در آنجا است. بنابراین میتوانم بگویم که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در مدینهی منوره دست به اقداماتی زد تا دولت را بر اساس اصولی صحیح و مسالمت آمیز بر پا کند.
گوینده:
این اقدامات پایهای در این دولت نوپا برای هر دولت تمدنی قوی که میخواهد علم و دانش و ارزشهای انسانی والا را در تمام جهان گسترش دهد و بر اساس عدالت و حقیقت و برادری میان انسانها بدون نگاه به نژاد، رنگ، دین و امثال آن استوار باشد، الگویی در هر عصر و زمان، به حساب میآید.
دکتر راتب حقیقتا نکتههای هر صحنه از صحنههای هجرت مبارک پیامبر با ما همراه است و برای ما روشن میشود. در اینجا نکتهی مهمی که در سخنان دکتر زیاد دربارهی برپایی این دولت عربی اسلامی نوپا در آغاز رسیدن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به مدینه مطرح شد ایمان پویا و دور از سکون بود، زیرا حرکت همان طور که گفته میشود برکت دارد و در آن تحول و رشد حاصل میشود. در اینجا نکتهی استفاده شده از این حرکت مبارک پیامبر که باعث ایجاد این دولت شد، چیست؟
دین به طور کلی حرکتی به سوی حق و حرکتی به سوی خلق است:
دکتر راتب:نخست: ایمان حرکت است. یعنی به خاطر خداوند ببخشید، بگیرید، خشمگین و یا خشنود شوید، صله رحم کنید و یا قطع رحم نمایید. به محض نهادینه شدن حقیقت ایمان در جان مؤمن خود به خود بیانگر حرکتی به سوی خلق میشود و از دقی ترین آیات قرآن کریم جایی است که میفرماید:
﴿ وَأَوْصْانِي بِالصّلاةِ والزَّكَاةِ مَا دُمْت حَيّاً ﴾
﴿ و تا زندهام به نماز و زكات سفارش كرده است.﴾
﴿ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً ﴾
﴿ بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مىشود كه خداى شما خدايى يگانه است پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد.﴾
﴿ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا ﴾
﴿ و كسانى كه ايمان آوردهاند ولى مهاجرت نكردهاند﴾
﴿ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا ﴾
﴿ و كسانى كه ايمان آوردهاند ولى مهاجرت نكردهاند هيچ گونه خويشاوندى [دينى] با شما ندارند مگر آنكه [در راه خدا] هجرت كنند.﴾
معانی هجرت:
نکتهی دقیق این است که هجرت در مفهوم کوچکش یعنی این که از جایی که نتوانید خدا را بپرستید نقل مکان کنید؛ زیرا عبادت راز وجودی ما است:﴿ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴾
﴿ و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند﴾
(( لَا هِجْرَةَ بَعْدَ الْفَتْحِ...))
((پس از فتح (مکه) هجرتی وجود ندارد...))
((.....وَالْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ مَا نَهَى اللَّهُ عَنْهُ ))
((مهاجر کسی است که از منهیات الهی هجرت کند و دور شود..))
((الْعِبَادَةُ فِي الْهَرْجِ كَهِجْرَةٍ إِلَيَّ ))
((عبادت در زمان فتنه و فساد مانند هجرت به سوی من است.))
سرور بزرگوار، معانی و نکتهها فراوان است ولی اندکی در این حدیث شریف پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم تأمل میکنیم که پیشتر بیان نمودید:
(( لَا هِجْرَةَ بَعْدَ الْفَتْحِ وَلَكِنْ جِهَادٌ وَنِيَّةٌ...))
((... پس از فتح هیچ هجرتی نیست ولی جهاد و نیت است.))
کسانی که سرزمینشان اشغال شده در مقابل دشمن باید چه کنند؟
دکتر زیاد:عجیب این جا است که مدتی است برخی از زمزمهها شنیده میشود که برخی از مردم از فلسطینیان خواستهاند سرزمینشان را رها کنند. چرا رها نکردند؟ چرا آن جا را ترک نکردند؟ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم کسی است که این حدیث صحیح را فرموده است:
((لَا هِجْرَةَ بَعْدَ الْفَتْحِ وَلَكِنْ جِهَادٌ وَنِيَّةٌ...))
((...پس از فتح هیچ هجرتی نیست ولی جهاد و نیت است.))
((لَا هِجْرَةَ بَعْدَ الْفَتْحِ وَلَكِنْ جِهَادٌ وَنِيَّةٌ...))
((...پس از فتح هیچ هجرتی نیست ولی جهاد و نیت است.))
گوینده:
حقیقت این است که پرسشهای زیادی دربارهی این مفاهیم وجود دارد و در بارهی این مناسبت بزرگ مطرح میشود اما وقت در این گفتوگوی ما زود میگذرد. اکنون این پرسش به ذهن من میرسد و در چنین مناسباتی بسیار مطرح میشود به خصوص خاورشناسانی که میگویند هجرت پیامبر یعنی گریز، گریز از واقعیت دردناک به واقعیتی بهتر، ارزیابی شما از این گفته که طبعا حقیقت ندارد و تنها ظلم به حق میباشد، چیست؟ نظر شما د بارهی این مساله که هجرت و گریز را به هم نزدیک میکند چیست؟
هجرت دو نوع است؛ هجرت در راه خدا و هجرت در راه دنیا:
دکتر راتب:حقیقت این که باری سیدنا عمر رضی الله عنه که ابرمرد اسلام بوده گفت: باری سخنی آماده کرده بودم که ابوبکر از من گفته بود. به دلیل اهمیت این نکته در این گفتوگوی مبارک برای این مورد این عبارات را آماده کرده ام. هجرتی در راه خدا و آخرت وجود دارد و هجرتی هم در راه دنیا وجود دارد. من بر این باورم که مفهوم هجرت به عنوان فرار از واقعیت بد هجرت در راه دنیا است. وقتی انسان حقیقت و حقیقتگرایان را رها میکند و به باطل و باطلگرایان میپیوندد از واقعیت فرار میکند و دنیایش را نجات میدهد و آخرت را فدا میکند. و وقتی انسان دنیای فانی را بر آخرت باقی ترجیح میدهد این نوعی هجرت به دنیا و لذتهای آن است. وقتی انسان منافع خود را بر اصول خود ترجیح میدهد و نیازهایش را بر ارزشهایش ترجیح میدهد این هجرت در راه دنیا است. نوعی گریز است. وقتی هجرت به خاطر دنیا یا زنی باشد که با او ازدواج کند نوعی گریز و لذت جویی است. وقتی هجرت برای ضعیف ساختن مسلمانان و تقویت دشمنان باشد، تجربهها و نیروها به دشمن داده شود نوعی گریز است. کسانی که گریختند بهای گزافی برای گریز خود پرداخت میکنند. اگر هجرت به خاطر فرار از مسئولیت یا بخشش و فداکاری باشد نوعی گریز است و اگر هجرت خطرناک و در حمایت دشمن برای اشغال سرزمین و بهره کشی از منابع آن باشد نوعی گریز است. وقتی هجرت از سرزمینی که شعائر این دین بزرگ در آن بر پا است به سرزمینی باشد که هیچ ارزشی در آن نیست و نافرمانیها و گناهان آشکارا انجام میشود این نوعی گریز است. وقتی هجرت برای پایمال کردن آبرو و دین و کسب مال و منال باشد نوعی گریز و در راه دنیا است.
پایان برنامه و خداحافظی:
گوینده:تفاوت بسیار زیادی میان هجرت و معانی والای آن و گریز از واقعیتی به واقعیتی دیگر وجود دارد.
در حقیقت نکتههای فراوان و پندها و عبرتهای فراوان و بیشماری در این رویداد بزرگ تاریخی نهفته است که امت ما را امتی یکپارچه میسازد. امتی که چهارده قرن بر اساس بخششها و تمدنهای پایه گذاری شده و براساس ارزشها و اصول انسانی مسالمت آمیز ادامه یافته است و هنوز سراسر هستی را نورافشانی میکند و فضیلت و برتری و ارزشهای انسانی را در سراسر زمین میپراکند. امیدواریم که در ارائهی تاریخچهای هر چند شتاب زده از رویداد هجرت مبارک پیامبر و مفاهیم و معانی بزرگ این رویداد عظیم، توفیق یافته باشیم.
عزیزان بیننده، در پایان این گفتوگو از دو مهمان بزرگوارمان جناب دکتر محمد راتب نابلسی استاد دانشکدهی علوم تربیتی دانشگاه دمشق و نیز جناب دکتر زیاد الدین ایوبی مدیر ادارهی کل فتوا و تدریس علوم دینی در وزارت اوقاف سپاسگزاری میکنم و از شما نیز که با ما بودید سپاس گزارم.
درود و رحمت خداوند بر شما باد و سال جدید بر شما مبارک.